پیچیده اما ساده مثل بارون

ساخت وبلاگ
به نام خداحسن برای نامه دادگاه واجرای احکام گفت وبعد هم رضا هم تماس گرفت برای روند ودرخواست های احراز توبه اش- به ابوذر سری زدم برای سلمانی واحوال پرسی هم- حسین هم احوال پرسی کرد تشکر کردم از لطف او برای پیگیری محسن هم- شاهین هم برای تغییر نام سیم کارت محسن گفت که گفتم با او هماهنگ کند وبه محسن هم گفتم تسویه کند بعد بهتر است- تولد ابوالفضل را هم تبریک گفتم؛ به دوستان مشترک هم گفتم- خسرو چند بار تماس ومشکل مالی برای تمدید اجاره خانه دارد که بنا شد دنبال کنم واز شورای حل اختلاف که باید برود گفت- احمد هم از رفتن بالاخره به مسئولیت جدید گفت- یکی از دوستان هم که برای دامادش مشکل پیش آمده از کارهای وکالت و مشکلات دادگاهی او گفت- یکی از دوستان هم از تایید صلاحیت خود برای مجلس گفت ومشورت کرد؛ تعجب کردم وآرزوی توفیق برایش دارم- یکی از دوستان هم شنیدم عمویش فوت کرده تسلیت گفتم- حاذقی هم بنا شد برای تهیه شکایت احتمالی مشورت وبه من اطلاع دهد- عشرت هم گفت دوبی است ونزد نگین دخترش؛ آرزوی سلامتی ودل آرامی برایش دارم-سعید هم گویا قهر کرده و همسرش نگران بود وهرچه گفتم بیا نزد ما نیامد؛ متاثر شدم. پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 21:29

به نام خداسعید تماس وگفت دانشگاه آزاد برای انتقال علی میرود والبته چندان هم در جزییات چیزی نگفت وگفت اگر شد سری میزند بیرون او را ببینم؛ با اینکه خیلی سَرم شلوغ است چیزی نگفتم- صبری احوال پرسی کرد وسوال داشت طبق معمول- شب سالروز درگذشت مرحوم گلی است و همچنین عمو که جداگانه به بستگان و بازماندگان پیام دادم وبه روح بزرگشان درود میفرستم- عمران هم تماس ودادگاه رفته بود وتقاضای تسریع در ارسال به تجدید نظر نموده وامیدوارم تکلیف او بالاخره روشن شود- خسرو مشکلی برای تمدید اجاره دارد که بنا شد بنوعی حل شود وشد؛ شکر خدا- از یکی از دوستان دیگر سوال کردم آیا انتخابات شرکت کرده ؟گفت بله از حوزه تهران هم؛ امیدوارم که موفق شود اما در این حوزه خیلی بعید است وبه برادر دیگری هم گفته بودم همین را- احوال پرس حاجی قریب شدم و خبری نداشتم ونگرانش شدم که شکر خدا خوب بود وگفت شنبه ها امامزاده محل میرود که ان شاالله هماهنگ کنم خدمتش برسم؛ مرد شریفی است- شعبان زاده هم احوال پرسی وسوالی داشت حقوقی که از دوستی سوال کردم ودر جریان نبود- از شکوه خواستم در صورت امکان برای محاسبه بازداشت حسن با اجرای احکام مکاتبه کند که گفت میفرستد وتشکر کردم- جابر از ایجاد مشکل برای برادرش در روند تایید صلاحیت ها گفت واینکه ادعا داشت سابقه او را به جای برادرش القا کرده اند- الی احوال پرسی کرد وتشکر کردم- خواهرم گفت علی حرکت کرده که با مادر وبرادر همسرش برگشته واحوال پرسی کردم- سعید هم برای مشارکت در طاق بهشت آباد با خانواده عمو سوال کرد؛ گویا مادرم گفته بوده وتوجیهاتی داشت؛ هیچ بحثی نکردم و تشکر کردم وبعد به خواهرم زنگ زدم وبدون اشاره به این جریان تلفن گفتم که هزینه را خودم شخصا پرداخت میکنم واز اول هم خودم باید اینگونه ع پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 21:29

به نام خداتولد احمد را تبریک گفتم ویکی از دوستان دیگر را هم؛ جداگانه؛ خوشحال شدند واز خوشحالی شان خرسندم- پرونده دادخواست مادرم برای خلع در روند اقدامات قضایی است وخوشحالم در مدار روند رسیدگی است و پرونده شکایت کیفری پدرم نیز برای تصرف عدوانی که مواجه با قرار منع تعقیب شده بود مدتی است توسط دادگاه تجدید نظر بعلت تحقیقات ناقص نقض شده و من در جریان نبودم وبه وکلا و خواهرم اطلاع دادم هرچند اکنون عملا ذی نفع محسوب نمیشوند ومادرم ذی نفع ومالک است باید دید نتیجه چه خواهد شد؟- سعید وخانواده اش را دیدم و میهمان من هم بودند نهار در رستوران؛ احساس کردم مشکلاتی دارند که بهرحال نمی خواهد بیان کند وبعد همسرش پیام داد که کلا مشکلاتی هست ولی جزییات را نگفت وخودش هم جداگانه همین را گفت واز بیماری هم؛ امیدوارم حل شود ولی در کل متوجه نشدم بالاخره چیست؟- مادر حسن اطلاع داد که پاسخ پزشکی قانونی آمده و منفی است ومتوجه نشدم بالاخره منفی به چه معنی؟وبا شکوه هم مشورت کردم گفت باید دید جزییات آن نظر چیست؟ وشکوه هم برای احتساب سابقه برایش به اجرای احکام لایحه نوشت که امیدوارم حل شود- محسن بالاخره سیم کارت را معامله کرد و امید هم رفت و بنام خریدار زد؛ خیر است ان شاالله- احمد گفت از امروز مشغول به کار در سمت جدید است که ان شاالله موفق باشد- خسرو اطلاع داد که شورای حل اختلاف رفته و شاکی را هم دیده که گفته پول اشتباهی به حساب او آمده است ومن هم مطلع نشدم داستان چیست؟- شهره هم در مورد دوستانش دیشب مشورت کرد که قرار شد با سهام مشورت کنند اگر بتوانند کمک کنند- ملکوتی احوال پرسی کرد وتشکر کردم- شرفی تماس و از کارهای خودش و انجمن گفت- سینا از پیگیری های نامه هایش گفت- بنا زاده گفت نامه لایحه را پس از مدتها به پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 21:29

به نام خدامیخواستم میدان شوش بروم که شنیدم مرکز بلورجات شده است بالاخره عصر رفتیم؛ باورم نمیشد میدان شوش این قدر عوض شده باشد؛ سالها بود آن حوالی نرفته بودم؛ البته آمین هم خوابش می آمد وهم کمی بهانه گیری میکرد ونشد زیاد آن مغازه ها وپاساژهای جدید را ببینم؛ جالب بود؛ کمی هم خرید کردم؛ در برگشت هم از رستوران هانی میدان قیام خرید کردم که امتیاز داشتم و شانس با من بود که یادم افتاد وهمان حوالی هم بود- آمین امروز با امید بیرون بود اما چون زیاد با او بیرون نرفته مانند امین عادت ندارد وقدری بهانه گرفته بود- قریشی گفت حاجی آل مبارک بیمار ودر بیمارستان بستری است وفکر کنم کرونا گرفته وبه ریه زده؛ متاثر شدم و آرزوی شفای عاجل برایش دارم واز یکی از دوستان مشترک هم سوال کردم وجویای حالش شدم- سهام هم اطلاع داد پس از بازگشت از یک سفر خارجی مبتلا به کرونا شده وعکس هایی فرستاد بسیار بدنش کهیر زده وحال مساعدی نداشت؛ امیدوارم زودتر بهبود یابد- یکی از دوستان هم از بازداشت دامادش گفت؛ متاثر شدم- امروز هم بسته های اینترنت اپراتورها رسما گران شدند وخودش موجی از حاشیه ناشی از عدم محاسبه صحیح ایجاد کرد که امیدوارم توضیح داده شود وحل شود- به خواهرم وشوهر خواهرم جداگانه برای نحوه استفاده از کارت های ایران کارت راهنمایی کردم- دختر فیروزه همسایه مان هم پیام داد که فردا برای مصاحبه به شرکت هواپیمایی میرود وامیدوارم موفق شود. پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 2:23

به نام خدادر دقایق پایانی امروز مواجه با خبر هک اطلاعات گسترده کاربران اسنپ فود در فضای مجازی شدم؛ خدا را شکر من حساب کاربری ندارم اما این اطلاعات غذایی واحتمالا بانکی چه سواستفاده هایی را میتواند به دنبال داشته باشد خدا عالم است؛ احتمالا این هم در فضای مجازی وحقیقی پر سر وصدا باشد وحواشی- دیروز سوال آرمان را یادم رفت بنویسم که گفت دوستش در مورد غصب عنوان سوال داشته که آیا فقط دولتی را شامل میشود؟کوتاه برایش توضیح دادم ولی سوالشان برایم جالب بود- تولد ندا همسایه مان را تبریک گفتم؛ خوشحال شد یادم بوده- نوروزی بیمار بود ودکتر ودرمان واحتمالا آنفولانزا که احوال پرسی کردم وحالش مساعد نبود ونمی خواست به من هم بگوید بیمارستان رفته بود ونتوانسته بود کار بانکی ام را برای پرداخت بدهی هایم انجام دهد وتماس گرفت وعذر خواهی کرد؛ البته خودم یک شعبه رفتم وانجام دادم واز حسین هم خواستم برای شایسته انجام دهد که تا دیر وقت طول کشید اما انجام داد وتشکر کردم - مادر بزرگ میلاد هم فوت کرده بود که حسین گفت وزنگ زدم وتسلیت گفتم- امانی تماس ومشورت کرد در ادامه کارهای گذشته که بنا شد خودشان مدارک را تهیه کنند بدانم بالاخره چه میخواهند؟- دکتر حسین برای فرید همسایه مان وقت گرفت و نزد دکتر رفته بود وتشکر کرد ودر مورد پری همسایه قدیمی مان ومشکلات معیشتی آنها گفت که خبری نداشتم- دختر فیروزه همسایه مان ومادرش مکرر تماس وانتظار داشتند که ایرلاینی که رفته اند پاسخ آزمایشات تخصصی شان هم مثبت باشد که نه آشنایی داشتم ونه اصلا در کار تخصصی آنها میشود دخالت کرد وبهرحال اصولی دارند که باید متقاضی با آن انطباق داده شود- داماد فیاضی هم اطلاع داد دوهفته پیش نتیجه آزمون فولاد آمده ونام او در لیست نبوده وبا گذشت دو هفته پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 2:23

به نام خداخاطرات آقای زید آبادی در فضای مجازی منتشر شد که جلد پنجم است؛ شروع کردم آخر شب به خواندن آن- سالروز فوت فرید شوهر فرانک هم هست یادش را گرامی میدارم وبه روحش درود میفرستم وپیام به فرانک دادم- احمد احوال پرسی و برای تلفن مشورت کرد و طبق معمول سرمایه گذاری که نیمه کاره رها میکند- برادر بزرگتر شهیری فوت کرده؛ تماس گرفتم وتسلیت گفتم وبه دوستان مشترک هم اطلاع دادم- اشفعی قبول زحمت کرده بود برای کارهای من که تشکرکردم از پیگیری هایش- شکوه در موردی مشورت حقوقی داشت که تا جایی که میدانستم راهنمایی کردم- تغییرات در زندانها را شنیدم که البته هیچ کدام را نمی شناختم وبعد احمد زاده هم تلفنی گفت وامیدوار بود با این تغییر در کار او هم تغییری حاصل شود ووضع محدود فعلی او- یکی از دوستان هم مشکل تلفن را دنبال کرد که گویا هنوز پاسخ استعلام دایر شدن برای آنها نیامده وگفتم دنبال کنند خوب است- محسن تماس وبرای فروش خط تلفن خودش مشورت کرد؛ مشخص است که کمبود منابع دارد اما توصیه کردم بخصوص الان در این مقطع این کار را نکند ومشکلاتش را به نحو دیگری رفع ورجوع کند والبته در جزییات چیزی به من نگفت- با فرهاد مشورت کردم تا ماشین را ببرم تست کند که امین گفت لرزش دارد و فرصت نشد امروز ببرم- شهره لطف کرد و آمین را دندان پزشکی برد برای معاینه دندان ها که خوب بوده وبعد هم باغ کتاب برده بود وحسابی سرگرم بود وخسته وتقریبا بیهوش خوابید- فری خریدهایش را به لطف یکی از منسوبینم اینترنتی سفارش داد که هدیه ایران کارت بود وشوهر خواهرم هم جداگانه سفارش داد که وقت آن نگذرد- فرید برای یکی از دوستانش سوال بانکی داشت که اطلاع دقیقی نداشتم- آغاز سال جدید میلادی را به دوستانی که در خارج از کشور اند ومیشناختم وهمچنین مدد پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 2:23